۲۴ مطلب با موضوع «Mood» ثبت شده است

اولین باری که قالب و ادیت زدم :)

این پست حاوی هیچگونه اطلاعات ارزشمندی نمیباشد صرفا غرغر های منو در بر دارد:)

 

خب میخوام انقدررررررررر غر بزنم که خالی شم از ساعت 3بعدظهر نشستم سر قالب ادیت کردن و تا همین الان که 11 شب میباشد سرش بودم

اولین بار بود خودم همشو انجام دادم البته بماند که هر دو مین یبار یه گندی میزدم آلا باید به دادم میرسید

 

انقدرررررررررررررر سر رنگ انتخاب کردن و عکس حرص خوردم که اصن حد نداره

اگه یه وقت زبونم لالللل خواستم دوباره جهت تنوع چیزی و تغییر بدم دوستان اختیار تام دارن بزنن تو دهنم 

همه چیو تقریبا عوض کردم نمیدونم اصلا چطور شده خوب شده بد شده 

با اینکه تموم شد همه چی ولی بازم حس میکنم یه چیزی نصفسسسس (مریضمممم)

 

 

  • Comments [ ۷ ]
    • ~S :)
    • Wednesday 13 Mehr 01
    • 22:58

    شعله ور در اتش

    بیا دست به دست هم این خیابان ها را که روزی رنگین بود قدم به قدم طی کنیم...

    بیا از این کوچه ها بگذریم ... به الانش نگاه نکن یه زمانی این کوچه ها جای توپ بازی بچه ها بود ....

    بیا از کنار این مغازه ها بگذریم به این حالش نگاه نکن که کرکره های انها پایین است نه ! یه زمانی این کرکره ها تا 12 شب هم پایین نمی امد...

    بیا از کنار مردم بگذریم ولی مواظب باش... خشمشان اتش به دامنت نزند... مواظب باش ... زمانی بدون اینکه بفهمیم از کنار چه کسی میگذریم از کنار هم عبور میکردیم ولی امروز باید مواظب باشیم کسی به ما تعرض نکند ، کسی تیزی زیر گلویمان نگذارد....

     

  • Comments [ ۲ ]
    • ~S :)
    • Saturday 9 Mehr 01
    • 11:55

    انسانم آرزوست ...

    برای اولین بار قلم در دست گرفته ام و راجب مذهبم ، اعتقادم ، حجابم میخواهم بنویسم با اینکه تا به حال سکوت کردم و هیچ صحبتی در این مورد نکردم ولی برای اولین بار فضایی را دیدم حیرت انگیز! مینویسم و امیدوارم حرف های من سبب خشم و ناراحتی کسی نباشد....

  • Comments [ ۱ ]
    • ~S :)
    • Sunday 27 Shahrivar 01
    • 19:25

    دلتنگی عجیب و غریب

     

    نمیدونم من چرا اینطوری شدم خداییش ولی دلم خواست یکم بنویسم خالی شم ...

    دلم برا خیلی چیزا تنگ شده و دارم حسرت میخورم با اینکه نباید بخورم:///////// 

    خل شدم باز به به :))

  • Comments [ ۳ ]
    • ~S :)
    • Wednesday 16 Shahrivar 01
    • 19:42

    جادوی کلمات

    پینوشت : صرفا یه چیزی بود که دلم میخواست راجبش بنویسم ... همین :)

    کلمات قدرت جادویی دارن ! از کجا میگم؟ از اینجا که :

    • ~S :)
    • Saturday 12 Shahrivar 01
    • 00:39

    Mood 7

    گرگ روزگار بودیم!

    شغال ها هم جرئت رویارویی با ما را نداشتند.... 

    حال که توبه کردیم ، آهو ها هم برایمان خط و نشان میکشند !

    درست است که ما رفتیم و توبه کرده ایم اما به آهو ها بگویید در قلمرو ما با احترام عبور کنند که 

    توبه گرگ مرگ است !

    پ ن : خداییش هر بار که میخونم حرف دل منو کاملا به زبونی که بعضیا بفهمن داره میگه :)

  • Comments [ ۱ ]
    • ~S :)
    • Saturday 5 Shahrivar 01
    • 16:57

    Mood 6

    300

    حرمت رفیق وقتی حفظ میشه که خودش نباشه ...

    وقتی که هست کنارت که به خودتون دو تا مربوطه !

    ولی وقتی نیست....

    کسی اجازه نداره پشت سر رفیق من حتی نفس بکشه چه برسه به حرف!

  • Comments [ ۲ ]
    • ~S :)
    • Monday 31 Mordad 01
    • 17:37

    Returning to the routine of life

    300

    می میرم ، می میری ، می میرد...
    زندگی میکنم ، زندگی میکنی ، زندگی میکند ....

    میخندم ، میخندی ، میخندد...

    گریه میکنم ، گریه میکنی ، گریه میکند...

    همه اینها به یه شکل نوشته میشود اما چرا ؟...

    چرا زندگی کردن من ، مردن من ، خندیدن من ، گریه کردن من با دیگری متفاوت است؟

    جواب همه اینها فقط با صرف یک فعل پاسخ داده میشود!...

    می خواهم ، میخواهی ، میخواهد ...

    ما میخواهیم که متفاوت از دیگران باشیم ! 

    تنها پایه و اساس جهان هستی همین فعل است !

    خواستن فقط قدرتمندیه

    خ : خستگی ناپذیری : یعنی اگه چیزیو دوست داری و بهش نمیرسی پاشو راه های دیگه رو امتحان کن

    و : وابستگی : به هدفت وابسته باش به همین راحتیا بیخیالش نشو

    ا : اعتماد به نفس: به کاری که میکنی و به توانایی هات ایمان داشته باش

    س : سادگی : قشنگ ترین حس دنیا که تو رو از بقیه متمایز میکنه 

    ت : توانستن: خودش یه واژه نامه نیاز داره ولی به زبون ساده یعنی همین الان بلند شو!

    ن : نوشتن : نوشتن شاید تنها چیزی باشه که باهاش تمام مشکلات دنیا حل میشه 

  • Comments [ ۵ ]
    • ~S :)
    • Sunday 30 Mordad 01
    • 17:48

    Mood 5

     

    یسری چرت و پرت دوست داشتید بخونیدش

  • Comments [ ۴ ]
    • ~S :)
    • Saturday 29 Mordad 01
    • 19:33

    Remember it well

    یادش بخیر سه سال پیش تقریبا همین موقع ها تنها دغدغه ذهنم این بودش که این نقاشی ها رو بکشم ...

    اینو سه تا از روش بکشم دوتای دیگه رو بدم به دوستام

    این عکسارو کجای کمدم بزنم

    چه مدلی بزنم

    این حجم از موزیک ویدیو و 5000 عکس و کجا جا بدم

    Bts run  و کجای دلم بزارم

    وای ماه بعد موزیک ویدیو جدید میادش

    وای تیزر جدیدش هفته بعد میاد 

    وای فتوشات هاش پس فردا میاد 

    و.....

    و الان چی مونده بارم؟

    یسری عکس که بعضیاشونو دادم به دوستام

    یسری نقاشی که همشونم نیست خیلیاشو دادم به دوستام که واقعا هر چی فکر میکنم نمیفهمم چرا برا بعضیا تا این حد مایه گذاشتم تهش چیکار کردن برام؟

    یسری اسم...

    یسری البوم اهنگ که زیادم گوش نمیدم بهشون

    .

    .

    .

    واقعا دلم تنگ شده برای اون روز هایی که دغدغه هام همینقدر بود

    چیشد که این دغدغه ها انقدر بزرگ شدن؟ من کی انقدر بزرگ شدم؟ اینی که تو آیینه میبینم همون سهی قبلیه؟ اگه همونه که عجیبه دیگه نیشش باز نیس سر هر چیزی ، دیگه نمیخنده ، دیگه با قلبش بعضی کار هارو نمیکنه با احساسش کاری نداره با منطقش داره زندگیشو میگذرونه!

    و هنوزم نمیفهمم کی مسبب این وضع منه !:)

    باحاله ها این سهی اون سهی نیستش :) 

    بزرگ شدن چه چیز احمقانیه ، کاش زمان تو همون روزهام متوقف میشد...

  • Comments [ ۱ ]
    • ~S :)
    • Friday 28 Mordad 01
    • 16:43
    چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی...؟
    چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی....
    پیله ات را بگشا!
    تو به اندازه پروانه شدن زیبایی...:)

    به نام اون بالاسری...
    به دنیای من خوش اومدید
    امیدوارم ارامشی رو که شاید دنبالش بگردید اینجا پیداش کنید :)
    Topics