یسری چرت و پرت دوست داشتید بخونیدش
موندم چرا هیچکس نه میبینه منو نه میخواد منو
فقط همه به عنوان بیننده میان و میرن جالبه ! :)
اینم یه مدلشه دیگه با تقدیر نمیشه جنگید ، همیشه چیزای خوب مال بقیس :) تو چی؟ هیچی تو ساکت باش و دهنتو ببند و لال باش مثل همیشه
بزار همه همین تصویر از تو توی ذهنشون بمونه
تنها چیزی که توش خوبی مگه لال بودن و صبوری کردن نیس؟
همون کاریو بکن که بلدی مثل همیشه !
به هر حال که اونی که تو میخوای نمیشه هیچوقت! تو شانس داشتی که الان وضعت این نبود...
مثل همیشه تظاهر کن قوی هستی ...تضاهر کن همیشه حالت خوبه ....تظاهر کن که نه قلب داری نه احساس ققط منطقته که کار میکنه! این تنها کاریه که میتونی بکنی
به هر حال هر کاری هم بکنی همه تورو اینطوری میبینن چرا؟ چون اهل زبون بازی نیستی
چون بلد نیستی با چهارتا حرف احمقانه بقیه رو خر کنی !
اینکه تو از ته قلبت برای بقیه کار میکنی هیچوقت تا حالا به چشم نیمده! این همه ادم اودن و رفتن تهش چیشد؟ هیچی ! دریغ از یه عذر خواهی ساده!
تو کجای زندگیشون بودی؟ هیچ جا!
پس چه فرقی میکنه واقعا سنگدل باشی یا نه؟! به هر حال نتیجش یکیه!
بزرگ شو ! این دنیا همینه ! جایی برای دلسوزی های احمقانه تو نیس ! ادم های اینجا شبیه مداد رنگی ان! نه شبیه افتاب پرستی ان که با شرایط رنگ عوض میکنن!
حالا تو یه دنیا خودتو بکش برای اینا ، تهش میرن سراغ یه افتاب پرستی که ماهرانه رنگ عوض میکنه! کسی نمیبینه که تو همیشه یکرنگی !
برای بقیه خسته کننده ای چون همیشه یک رنگی ! چون بدی نمیتونی بکنی باز ته دلت میگه نکنه یه وقت ناراحت بشه؟!
تا حالا شده کسی ازت بپرسه خب چرا تو لالی همیشه؟! نه! چرا؟ چون هیچوقت اهمیتی نداشته یکی که تو سایه وایساده ، به هرحال که دیده نمیشه !
یه زمانی بودکه یکیو نصیحت میکردم حالا انگار خودم نیاز به اون دارم!
"تغییر کردن زمانی خوبه که از تو ادم قوی تری بسازه ، نه ادمی که تظاهر به قوی بودن میکنه!
بزرگ شدن زمانی خوبه که بهت دید وسیع تری از دنیا بده ، نه اینکه دیدت رو محدود کنه !
هدف دار بودن زندگی زمانی خوبه که تورو به یک انسان چند بعدی تبدیل کنه که همه چیزو در نظر میگیره ، نه ادم تک بعدی که فقط میتونه اون بعد رو روی کاغذ بیاره !
تلاش کردن زمانی خوبه که از تو شناگر ماهری بسازه که حتی توی اقیانوسی از مشکلات بلد باشه چیکار کنه ، نه دست و پا زدنی که باعث فرو رفتنت تو دنیای مشکلات بشه !
زندگی کردن زمانی خوبه که به امید صبح شدن اون شب و رد شدن روز ها نباشه ، به این امید باشه که هر روز میتونی روزی متفاوت تر از روزهای قبل بسازی ، فقط کافیه باور های خاک خورده و قدیمی و بریزی دور ، چشم های خاکستریتو بشوری تا دوباره رنگ پیدا کنه!
زمانی که بچه بودیم وقتی چیزی رو تو مغازه ها میدیدیم با لنگ کوبیدن در مغازه و گریه و زاری شاید میتونستیم بدست بیاریم ، ولی الان!...
شاید تنها چیزی که بخوایم ارامش باشه که فقط نمیدونیم در کدوم مغازه باید بریم و براش لنگ بکوبیم تا بهمون بدنش!...
ولی به یه چیز نگاه نمیکنیم!
تو کودک دیروز نیستی ! نه به قول بقیه بزرگ امروزی!"
وای عجیبه حرفای خودتو باید به خودت بزنی بلکه اروم بگیری ! خب کودک سابق و بزرگ امروز پاشو پاشو که مهم نیست اخرین زلزله زندگیت چند ریشتر بود ، مهم نیست که تو اون زلزله کوفتی چیارو از دست دادی
مهم اینه که دوباره بسازی!
همین....