میدونی بعصی وقتا که میشه با خودم فکر میکنم از ته دل چه آرزویی دارم چی به ذهنم میرسه؟
یه روز میرسه میاین در این اتاق و میزنین کسی جواب نمیده ، اسمشو داد میزنین ولی جوابی نمیشنوین ، در اتاقشو میکوبین و میاین تو و میبینین دیگه وجود نداره ...
چایی میخواین صداش میزنین یبار ، دوبار ... نه نیستش
حالتون بده میخواین گوش شنواتون به حرف هاتون گوش بده .... نه کسی تو اون اتاق نیست!
کارتون گیره ، حلال مشکلات میخواین به گوشیش زنگ میزنین ولی فقط یه صدا میشنوین : مشترک مورد نظر دیگر در دسترس نمیباشد دیگر تماس نگیرید ...
اره خدایی یه روز میرسه میزارینش با دست های خودتون تو کفن ! آره دفنش میکنین !
اره تعجب نداره باید روش سنگ بزاری و خاکش کنی...
فقط و فقط اینطوری جیگر منی که هر روز و هر شب داره از تو گر میگیره خنک میشه ...
وقتی میاین تو اتاقش و صدای هق هق های بی صداش و میشنوین ...
آخ که این صدا وقتی میپیچه تو سرتون من از تو خنک میشم ...
من دارم میسوزم ولی کسی نیست که خاموشم کنه ، چون از شعله ور کردنم لذت میبرن ...
میشه یه روز یه خیری پیدا بشه از روم رد شه ...
گوشیم زنگ بخوره یکی بگه : متاسفیم از دستش دادیم...
آخ که چقدر اون قیافه هاتون باید دیدنی باشه ...
- ~S :)
- Wednesday 12 Bahman 01
- 23:04