به وقت دلتنگی ...
به وقتی که نه دلت برای گذشته ات تنگ میشود نه دلت آینده ای را میخواهد ...
به وقتی که دلت میخواهد از زندگی ات لذت ببری اما نمیشود ! اما نمیگذارند ...
به وقتی که تردید داری در مورد همه چیز و همه کس ...
به وقت ناامیدی از خودت ، از اطرافیانت ، از روابطتت ...
به وقتی که میگردی در پی نوری ، روشنایی ، امیدی ، سایه ای ....
به وقتی که دلت فریادی بی صدا میخواهد ...
به وقتی که دلت گریه ای میخواهد بی انکه صورتت از اشک خیس شود ...
به وقتی که دلت خنده ای را میخواهد که تصویری بی تکرار به تو نشان دهد ....
به وقتی که آرزو میکنی دستانش را ... صدای طنین اندازش را ... مهربانی نگاهش را ... سایه افتاده روی دیوارش را ...