خیلی وقت بود به اضاقه کردن این بخش به وبم فکر میکردم ، تصمیم گرفتم بزارمش ، شاید یه اهنگی و دوست داشتن از پلی لیست من ...
سعی میکنم هر روز پلی لیست و اپدیت کنم ، واقعا تعداد اهنگام خیلی زیاده ( ترجیحم اینه که انگلیسی و روسی و کره ای و ترکی بزارم از پلی لیستم ایرانی و حذف کردم نمیزارمش )
مدت زیادیه که اینجا نیمدم ، پستی نذاشتم و تو دنیای بیرون غرق شدم... واقعا دلم برای اینجا خیلی تنگ شده ....
دنیای بیان جوریه که تورو از اون دنیا به دردنخور بیرون که لحظه ای رنگ ارامش رو به خودش نمیبینه دور میکنه ... میزاره خودت باشی!
اینجا میتونی با خیال راحت ماسک روی صورتتو برداری ، دیگه تظاهر نکنی به خوب بودن...
تو این مدت نسبت به گذشتم احساس میکنم خیلی فرق کردم ... یهو چیشد که افتادم وسط دنیای ادم بزرگ ها و دغدغه های اونارو درک کردن ؟ نمیدونم! فقط اینو با تمام وجود درک کردم که چقدر دنیاشون عجیب و غریب پر از سیاست های مختلف ، گاهی زشت ، گاهی پر از درد و رنج و ...
یه جمله ای بود همه تو بچگی بهمون میگفتن ... "وقتی بزرگ بشی میفهمی همچین مالی نبود و دوست داری برگردی به زمانی که کوچیک بودی !" حالا میفهمم!
خب تو این مدتی که من نبودم کجا تشریف داشتم :
اخرین باری که مثل ادم اینجا پست گذاشتم برمیگرده به 12 بهمن فکر کنم از بقیش درگیر دانشگاه شدم و بدبختی هاش و اینجارو عملا فراموش میکردم بعضی اوقات !
هلوووووو
من برگشتم *-*
بالاخرهههههههه این ترم تمموم شدششششششش کیلیلیلیلیلیلیلیلی
+چه خبر؟
به وقت دلتنگی ...
به وقتی که نه دلت برای گذشته ات تنگ میشود نه دلت آینده ای را میخواهد ...
به وقتی که دلت میخواهد از زندگی ات لذت ببری اما نمیشود ! اما نمیگذارند ...
به وقتی که تردید داری در مورد همه چیز و همه کس ...
به وقت ناامیدی از خودت ، از اطرافیانت ، از روابطتت ...
به وقتی که میگردی در پی نوری ، روشنایی ، امیدی ، سایه ای ....
به وقتی که دلت فریادی بی صدا میخواهد ...
به وقتی که دلت گریه ای میخواهد بی انکه صورتت از اشک خیس شود ...
به وقتی که دلت خنده ای را میخواهد که تصویری بی تکرار به تو نشان دهد ....
به وقتی که آرزو میکنی دستانش را ... صدای طنین اندازش را ... مهربانی نگاهش را ... سایه افتاده روی دیوارش را ...
چقدر دلم برای اینجا و وب های رنگی رنگی خیلیا تنگ شده :"(
نمیدونم چرا وقت نمیشه پست بزارم :"(
خیلی دلم برای بیان تنگ شده ، خیلی سرم شلوغه یه جوری که در طول هفته شاید 3 روزشو میخوابم بقیش دارم کار میکنم ...
خیلی دلم میخواد پست بزارم اینجا مثل قبل :(((((((
دختره زمستونی ...
رفیق قدیمی...
.
.
.
.
.
.
.
.
تفلدتتتتتتتتت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مبالککککککککککک🥳🥳🥳🥳
.
.
.
.
بریم که بترکونیمممممممم 💃💃💃
میدونی بعصی وقتا که میشه با خودم فکر میکنم از ته دل چه آرزویی دارم چی به ذهنم میرسه؟
یه روز میرسه میاین در این اتاق و میزنین کسی جواب نمیده ، اسمشو داد میزنین ولی جوابی نمیشنوین ، در اتاقشو میکوبین و میاین تو و میبینین دیگه وجود نداره ...
چایی میخواین صداش میزنین یبار ، دوبار ... نه نیستش
حالتون بده میخواین گوش شنواتون به حرف هاتون گوش بده .... نه کسی تو اون اتاق نیست!
کارتون گیره ، حلال مشکلات میخواین به گوشیش زنگ میزنین ولی فقط یه صدا میشنوین : مشترک مورد نظر دیگر در دسترس نمیباشد دیگر تماس نگیرید ...
اره خدایی یه روز میرسه میزارینش با دست های خودتون تو کفن ! آره دفنش میکنین !
اره تعجب نداره باید روش سنگ بزاری و خاکش کنی...
فقط و فقط اینطوری جیگر منی که هر روز و هر شب داره از تو گر میگیره خنک میشه ...
وقتی میاین تو اتاقش و صدای هق هق های بی صداش و میشنوین ...
آخ که این صدا وقتی میپیچه تو سرتون من از تو خنک میشم ...
من دارم میسوزم ولی کسی نیست که خاموشم کنه ، چون از شعله ور کردنم لذت میبرن ...
میشه یه روز یه خیری پیدا بشه از روم رد شه ...
گوشیم زنگ بخوره یکی بگه : متاسفیم از دستش دادیم...
آخ که چقدر اون قیافه هاتون باید دیدنی باشه ...
با اختلاف فحش خور این غذا ملسه چون از ساعت ۵ تا ۸ شب وقت گرفته و کمرم داره نمیتونه😑😑😑😑😑
شروع : ۱۸ دی ماه ۱۴۰۱ ، ۸ ژانویه ۲۰۲۳ ، ساعت ۲۲:۵۵
پایان : ...؟
مرغ :) حالا با سبزی پلو ، باقالی پلو ، زرشک پلو با هر چی دوست میدارین XD
خب برای درست کردن مرغ 2 تا روش هست ! روش اولی خیلی مجلسیه و دومی نو آنفورماله :)
(البته بگما انواع مرغ داریم مثلا مرغی که بیسش با اب نارنج و پرتقال درست میشه اینا رو نمیگم یکم اونا سطح بالاتره :) )